نمی دانم چطور بنویسم و چه بنویسم که بیشترین تاثیر و بهترین نتیجه را داشته باشد. شما خواننده گرامی اگر می توانی بهتر بنویسی این کار را برایم انجام بده.
نمی دانم اسم خودم را گیج و سربه هوا بگذارم یا آدمی با ذهن مغشوش یا نمی دانم چه . فقط می دانم همیشه چیزهایی گم کرده و خودم را سرزنش کرده ام و تصمیم گرفته ام حواسم را جمع کنم که هیچ وقت تصمیم کبری نشد و آخر کار دستم داد.
در سه چهار ماه اخیر چیزهای زیادی گم کردم که همه اش فقط خسارت مالی بود. چهار عدد کارت حافظه دوربین را توانستم فراموش کنم اما گم شدن موبایل آنقدر دردسر دارد که نمی شود فراموشش کرد.
از آنجا که گوشی موبایلم قدیمی بود و از ظاهرش مشخص بود ارزشی ندارد، مطمئن بودم یابنده آن را پس خواهد داد ولی چون این اتفاق نیفتاد ، معلوم شد آن را نمی دانم دقیقن کی و کجا و چطور دزدیده اند. طفلک دزدی که گوشی مرا دزدید. یا بدجور به کاهدان زد و یا آنقدر به پول احتیاج داشته که حاضر شده حتا چنین گوشی بی ارزشی را بدزدد.
هنوز اعصاب خردی گم و یا دزدیده شدن گوشی تمام نشده بود که با یک شوک بزرگ روبرو شدم. در حالیکه فکر می کردم هارد اکسترنالم در خانه است و با خیال راحت درگیر خرابی کامپیوترم بودم، متوجه شدم اثری از هارد اکسترنال نیست.
بیخود شرح ماوقع می دهم، بلایی که نباید به سرم آمده و هارد اکسترنال را با کیسه ای که حاوی چند پرینت و یک کتاب و تعدادی سی دی و دی وی دی بود گم کرده ام.
نپرسید کجا؟ چون نمی دانم، در مسیر بازگشت از محل کار که به چند مغازه سر زدم و دو بار اتوبوس و مترو سوار شدم، اصلا نمی دانم کجا این کیسه را جا گذاشتم.
از تمام دوستان بلاگر خواهش می کنم هم لینک بدهند و هم به هرکسی که می توانند بگویند.
حاضرم به جای این هارد 250 گیگ که ویروسی هم بود یک هارد پانصد گیگ نو مژدگانی بدهم. به خدا قسم عکسهای این هارد اصلا به درد یابنده نمی خورد. شاید حتا برایش درد هم ایجاد کند
این هارد تنها بک آپ کاملی بود که از هارد کامپیوترم و عکس های یک سال اخیر داشتم. هیچ امیدی به برگشت اطلاعات کامپیوترم نیست.
به شدت منتظر یک کامنت و یا یک ایمیل امیدبخش هستم.ء
نمی دانم اسم خودم را گیج و سربه هوا بگذارم یا آدمی با ذهن مغشوش یا نمی دانم چه . فقط می دانم همیشه چیزهایی گم کرده و خودم را سرزنش کرده ام و تصمیم گرفته ام حواسم را جمع کنم که هیچ وقت تصمیم کبری نشد و آخر کار دستم داد.
در سه چهار ماه اخیر چیزهای زیادی گم کردم که همه اش فقط خسارت مالی بود. چهار عدد کارت حافظه دوربین را توانستم فراموش کنم اما گم شدن موبایل آنقدر دردسر دارد که نمی شود فراموشش کرد.
از آنجا که گوشی موبایلم قدیمی بود و از ظاهرش مشخص بود ارزشی ندارد، مطمئن بودم یابنده آن را پس خواهد داد ولی چون این اتفاق نیفتاد ، معلوم شد آن را نمی دانم دقیقن کی و کجا و چطور دزدیده اند. طفلک دزدی که گوشی مرا دزدید. یا بدجور به کاهدان زد و یا آنقدر به پول احتیاج داشته که حاضر شده حتا چنین گوشی بی ارزشی را بدزدد.
هنوز اعصاب خردی گم و یا دزدیده شدن گوشی تمام نشده بود که با یک شوک بزرگ روبرو شدم. در حالیکه فکر می کردم هارد اکسترنالم در خانه است و با خیال راحت درگیر خرابی کامپیوترم بودم، متوجه شدم اثری از هارد اکسترنال نیست.
بیخود شرح ماوقع می دهم، بلایی که نباید به سرم آمده و هارد اکسترنال را با کیسه ای که حاوی چند پرینت و یک کتاب و تعدادی سی دی و دی وی دی بود گم کرده ام.
نپرسید کجا؟ چون نمی دانم، در مسیر بازگشت از محل کار که به چند مغازه سر زدم و دو بار اتوبوس و مترو سوار شدم، اصلا نمی دانم کجا این کیسه را جا گذاشتم.
از تمام دوستان بلاگر خواهش می کنم هم لینک بدهند و هم به هرکسی که می توانند بگویند.
حاضرم به جای این هارد 250 گیگ که ویروسی هم بود یک هارد پانصد گیگ نو مژدگانی بدهم. به خدا قسم عکسهای این هارد اصلا به درد یابنده نمی خورد. شاید حتا برایش درد هم ایجاد کند
این هارد تنها بک آپ کاملی بود که از هارد کامپیوترم و عکس های یک سال اخیر داشتم. هیچ امیدی به برگشت اطلاعات کامپیوترم نیست.
به شدت منتظر یک کامنت و یا یک ایمیل امیدبخش هستم.ء
ای باباااا. زهره. ناراحتم کردی. الآن توی گوگل ریدر شیرش میکنم
ReplyDeleteاه
خیلی لطف می کنین آقای الله داد ... مرسی از لطفت
ReplyDeleteishala ke peida she
ReplyDeleteama begard donbale dalilesh!!!
motmaen bash etefaghi nist ,,
lajet ham nagire az harfe man , dostane goftam ,
:)
زهره خیلی ناراحت شدم و از طرفی هم حرص خوردم اخه دختر خوب آدم بک آپ رو با خودش می بره توی خیابون؟!؟!؟
ReplyDelete.
..
.
ولی امیدوارم که پیدا بشه... توی اون دشت بی انتهای تهران گرچه نمی خوام آیه یاس بخونم ولی خب کمی مشکله
یک سر به همه اون مغازه هایی که رفتی دوباره بزن
شاید کسی اونطرفها داده باشدش به مغازه دارها
بدترین چیزی که می تونستم امروز صبح بخونم همین بود
ReplyDeleteاصلن تا مدتها بدترین چیزی که می تونستم بخونم احتمالن همینه
.
حتی در خوش بینانه ترین حالت نمی تونم فکر کنم که هارد رو بهت برگردونه،اگر دست کسی افتاده باشه
اونم در این ایام قهرمان پرور که بازار خرید و فروش عکس هم داغه گویا اینطور که شنیدم
.
اعصابم ریخت به هم
.
منم یه فلش 8 گیگ میدم به قران اگه کسی برات پس بیاره
ای داد بیداد
ReplyDelete:((((
...
ای دااااد بیداد
سلام
ReplyDeleteانشالا مشکلت حل مي شه
غصه نخور آبجي
ما هم آدرس وبلاگت رو مي ديم
اول اومدم بنویسم شت ، یاد یه داستانی افتادم گفتم بگم.
ReplyDeleteجیمز جویس نویسنده ، می ره پاریس و کارهاش رو هم با خودش می بره اون جا . همشو . تو بین راهی که سوار قطار بودن تا برسن به شهری که ناشر اون جا بوده ، زنش کیف پر کارهاشو گم می کنه ( می گن وقتی زنش اینرو بهش می گه جویس یه نگاهی بهش می کنه و فقط بغلش می کنه ) . می رسن پیش ناشر و جویس می که تمام کار هام گم شد . ناشر می گه اگه تو نویسنده باید 100 تا بهتر از اونو دوباره بنویسی و اگه اتفاقی تونستی این داستان رو خلق کنی بهتر بری سراغ یه کار دیگه .
جویس نمی ره دنبال یه کار دیگه و به جاش می شینه اولیس رو می نویسه
اگه نگران عکس هاتی به نظرم نگرانش نباش . بهتره که پیدا شه ولی اگه نشه فرصت خوبیه که ثابت کنی که واقعا یه عکاسی . نه یه کسی که فقط تونستی شانسی عکاسی کنه.
گفتم یه وری زده باشم. ببخشید امیدوارم پیدا شه .
ای بابا زهره جان
ReplyDeleteخیلی خیلی ناراحت شدم
منم دروبلاگم لینک میدم
امیدوارم هرچه سریعتر پیداش کنی
دلم به اندازه 250 گیگ گرفت
ReplyDelete...
دعا می کنم پیدا شه
تنها کاریه که می تونم بکنم
سلام من اتفاقی اومدم/ خب دلم میخواد بگم برای چیزای بی خود نگرانین/ اما اگه خودمو جای شما بذارممیگم یه کم حق دارین/ کاش فردا بیاد و شما از نگرانی دراومده باشین/صنم
ReplyDeleteخبری نشد رفیق؟
ReplyDeleteامیدوارم با حل شدن مشکلاتی که همه ما ها تو این روزها داشتیم ، یه روزی بیاد که این اتفاق بد هم گم بشه و جاشو بده به یه خاطره خنده دار
ReplyDelete