Tuesday, February 8, 2011

پاییدن شما پیشه من است*

به جرم نرگس بودن
نرگس اصلا مشهور نبود.
نرگس بازیگر نیست، ورزشکار نیست، روزنامه نگار نیست، فعال سیاسی و دانشجویی نیست. نرگس شاید خانه دار باشد، شاید کارمند باشد، شاید هنرمند باشد، شاید دستی به قلم ببرد، شاید تمام روز با خانواده اش باشد، شاید با دوستانش در کافی شاپ یا پاساژی قرار بگذارد .... شاید،شاید،شاید ... نرگس یکی از میلیون ها دختر این سرزمین است که تا یک سال و نیم پیش زندگی عادی داشت. اما از خرداد 88 بدون اینکه کار خاصی کرده باشد، بدون اینکه در زندگی اش تغییری داده باشد یا بخواهد تغییری بدهد، بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد .... مجرم بالفطره شد.
جرم: دختر میر/حسین موسوی و زهرا ر/هنور/د هستم.
تا هفته قبل هنوزهم یک مجرم ناشناس بود. با چهره و صورتی گم میان بسیاری از دختران ایرانی که به جرم دختر بودن گناهکارند. شاید هنوز می توانست روزمره های پیشین خود را زندگی کند، شاید هنوز می توانست خارج از خانه اش احساس امنیت کند. شاید هنوز می توانست در خیابان های این شهر لعنتی قدم بزند. یک هفته ای می شود نرگس را به مسلخ موبایل و سیاست برده اند. یک هفته ایست او را تنها به جرم موسوی بودن، به جرم زن بودن، به جرم زیبا بودن، قربانی سیاست های کثیفشان کرده اند.
نرگس موسوی را ندیده ام و نمی شناسم. فقط عکس هایی دیده ام که می گویند تصویر اوست. دختری زیبا، خوش پوش و دوست داشتنی. لباس پوشیدنش را دوست دارم، ژست ها و نگاه های عکسهایش را هم، شاید هم قد باشیم، شاید در خیابانی از کنار هم گذر کرده و یکدیگر را نشناخته باشیم، از این پس هم نشناسیم بس که او شبیه خیلی از دختران ایران است.
این روزها برایم مهم نیست در مصر و تونس چه می گذرد،تقاضای راهپیمایی میر/حسین و کر/و/بی رد شده و چه چیز دیگری در دنیای سیاست می گذرد. این روزها نگران دختری هستم که نمی شناسم. نگرانم وقتی اولین بار خودش عکس ها را دید یا دوستی، فامیلی تلفن زد و گفت: نرگس عکساتو دیدی؟ بر او چه گذشت؟ این روزها نه به پدرش فکر می کنم، نه به مادرش. فقط نگران زندگی دختری هستم که گناهش نرگس موسوی بودن است و همین.
خبرنگاری در لجنزار
تا پیش از این مردم عزیز عکس ها و فیلم های خصوصی یکدیگر را از کنار خیابان می خریدند یا بلوتوث می کردند. خرید و فروش این فیلم ها و عکس ها جرم بود و نیروی انتظامی برای دستگیری عاملان انتشار، تلاش می کرد.اما حالا به لطف فعالیت براردان و خواهران با ایمان در سایت ها و خبرگزاری های ارزشی و انقلابی مانند باشگاه خبرنگاران جوان و رجانیوز و بولتن و ... عکس های دختران ایرانی را می توان قانونی منتشر کرد و به تجاوز به حریم خصوصی دیگران افتخار کرد و نامش را روشنگری گذاشت.
باشگاه خبرنگاران جوان و سایت های همفکرشان دربار انتشار عکس های دختر میر/حسین نوشته اند: عکس ها در فضای عمومی گرفته شده اند پس به حریم کسی تجاوز نشده است. برادران مومن خوب می دانند این کار با شعارهایشان جور نیست و همزمان توجیهش را هم منتشر کرده اند. کسی باید از آنها بپرسد اگر کارتان جرم نیست چرا پنهانی انجامش داده اید؟ چرا از پشت درختها و یواشکی از آدمهایی که آنجا بودند تصویر گرفته اید؟ غیر از این نیست که سیاست مجوز هر کثافتی را صادر می کند؟
مدعی شده اند عکس ها را یک دانشجوی عکاسی در اختیارشان گذاشته، باز هم پیشاپش دروغشان را توجیه کرده اند. لابد آن دانشجوی ناموجود داشته یک پروژه درسی انجام می داده و اتفاقی تصمیم گرفته به جای عکاسی مردم را "دید بزند"؟ کاملا مشخص است با موبایل فیلم گرفته و تصاویر از روی فیلم ها تهیه شده اند و زمان تهیه این تصاویر تابستان است. نمی شود فهمید چه کسی و به چه دلیلی پس از این همه مدت فیلم را در اختیار برادران ارزشی گذاشته است؟
از همین آقایان که مدعی اند چون تصاویر در فضای عمومی تهیه شده، اشکالی ندارد، می پرسم: اگر کسی همین طور خانواده محترمتان را حین قدم زدن در پارک یا غذا خوردن در رستوران دید بزند، عکس بگیرد و تصاویرشان با تیترها و توضیحات مشابه منتشر شود، نظرتان چه خواهد بود؟
در کشورهای غربی شاخه ای از عکاسی با عنوان "پاپاراتزی" وجود دارد. پاپاراتزی ها همه جا در تعقیب افراد مشهور و خانواده هایشان هستند تا از آنها در هر شرایطی عکس و فیلم بگیرند و با فروش این تصاویر به روزنامه ها و سایت های زرد و پاپ پولی به جیب بزنند. پاپاراتزی ها را جزء بی اخلاق ترین افراد می دانند، چون از تجاوز به هیچ حریمی و شکستن هیچ اصل اخلاقی در کار ابا ندارند. آنان زندگی خصوصی افراد مشهور و خانواده شان را تلخ و آسایش را از آنها سلب می کنند.
اگر یک عکاس خبری را پاپاراتزی خطاب کنید،انگار به او توهین کرده اید؛ اما فکر می کنم "پاپاراتزی" خواندن بعضی از عکاسان فعال در رسانه های ایران، توهین به پاپاراتزی هاست. آنها دست کم برای پولی هنگفت کار می کنند و ادعای اخلاق مداری و دینداری ندارند. اینجا عده ای با عنوان خبرنگار و عکاس، برای چندغاز پول، و با شعار دین و اخلاق و قانون، به زندگی خصوصی افراد تجاوز می کنند و قلم هایشان را به هر دروغ و تهمتی آلوده می کنند بدون اینکه احساس شرم و گناهی داشته باشند.
خبرنگاری و روزنامه نگاری در ایران به محاق رفته، وقتی آنان که دغدغه مردم و کشور دارند یا در زندان هستند یا آواره غربت یا در خانه هایشان میان دود سیگار گم شده اند. خبرنگاری و روزنامه نگاری در ایران به محاق رفته وقتی این فضا پر شده از خودفروشان مغزی.
برای نرگسی که نمی شناسم
پس از انتشار عکس هایی با تیتر "دختر میرحسین موسوی در حال...." سایت های طرفدار جنبش س/ب/ز و میر/حسین بلافاصله عکس هایی منتشر و تاکید کردند نرگس کسی دیگر است. از این افراد می پرسم مگر دختری که در عکس های ابتدایی حضور داشت جرمی مرتکب شده؟ مگر اسن عکس ها او را در حال ارتکاب عملی خلاف عفت عمومی، دزدی یا قتل نشان داده اند؟
آیا به نظر شما هم سیگار کشیدن یک دختر،همراهی با دوستان و شوخی و خندیدن و بیرون بودن موها جرم و خلاف قانون و شرم آور است؟ آیا اگر کسی دختر میر/حسین و رهنو/رد یا هر سیاستمدار و انقلابی دیگر است باید مانند پدر و مادرش باشد؟ حق ندارد زندگی شخصی خودش، افکار خودش و سبک لباس پوشیدن خودش را داشته باشد؟
اگر به نظر شما هم دختر این تصاویر به خاطر بیرون بودن موها، مدل لباس، سیگار کشیدن و همراهی دوستانش مجرم است ونمی تواند از خانواده موسوی باشد، آن همه اعتراض به گشت های ارشاد چه بود؟ چرا برای برگشتن گشت ارشاد تقاضا نمی دهید و در حمایت از آن امضا جمع نمی کنید؟
ترجیح می دهم دخترحاضر در آن تصاویر نرگس موسوی باشد. دختر میر/حسین؛ نه یک نرگس موسوی دیگر. ترجیح می دهم آنها دختری داشته باشند که باعث شود بدانند جوانان ایران امروز چگونه اند، چه می خواهند، چطور زندگی و تفریح می کنند. موسوی و رهنو/رد اگر ادعای تغییر برای ایران دارند، باید تغییر را کنار خودشان ببینند و لمس کنند و از جوانان امروز توقع های سی سال پیش نداشته باشند.


پ.ن. تیتر برگرفته از آثار باربارا کروگر

10 comments:

  1. ...
    خیلی خوب نوشته ای
    راست و مستدل و کافی
    مرگ بر سیاست زدگی
    ...

    ReplyDelete
  2. سلام آبجی
    خبرها و عکس‌ها را خواندم و ديدم.
    واقعا نمی‌شود تحليلش کرد.
    سياست به جایی بند نيست،
    اساسی ندارد که بر آن رشد کرده‌باشد.
    دايره جرم‌ها روز به روز دارند بزرگ‌تر می‌شوند.
    اما اخلاق هميشه پيروز است.

    خوشحالم می‌نويسيد

    ReplyDelete
  3. به نظرم امثال نرگس که غم مرا نخورده اند، غم خوردن ندارند

    ReplyDelete
  4. دستت درد نکنه
    خیلی وقت بود عصبانی نشده بودم
    نمی دونستم چنین اتفاقی افتاده خیلی وقت بود نت نیومده بودم، تقصیر خودمونم هست ها، به عکس ها و فیلم های خانوادگی ملت نگاه می کنیم و حالشو می بریم کک مونم نمی گزه حالا که اینجوری شده... استقبال از ماست
    از پاراگراف آخرت خوشم نیومد( اینم برای عصبانی کردن تو) بر خلاف موازین روزنامه نگاری/ وبلاگ نگاری بود. نباید جانبداری می کردی، همین که کلا این کارو تقبیح کردی کافی بود. متفاوت از بقیه ی وبلاگ ها باش اه طرفتو لو دادی

    ReplyDelete
  5. من كاملن موافق هستم
    و در ضمن مي گم با سرعت زيادي قضيه رو رها كنيم
    تا نتونن اون تاثير مسخره اي كه مي خوان رو از اين انتشار بذارن

    ReplyDelete
  6. آقا یا خانوم ناشناس که گفتین
    به نظرم امثال نرگس که غم مرا نخورده اند، غم خوردن ندارند
    اول که شما از کجا می دونین امثال نرگس غم شما رو نخوردن؟
    دوم "شخص" مهم نیست.این آدم نرگس موسوی باشد یا دختر خاتمی یا هر دختر دیگری اصل موضوع نیست
    مهم اینجاست که تجاوز به حریم خصوصی شهروندان تبدیل به کاری قانونی و مشروع شود، چیزی که شروع شده و ادامه پیدا خواهد کرد

    ReplyDelete
  7. من هم از دیدن این عکس ها خیلی متاسف شدم.
    البته این قبیل کارها بیشتر از اینکه بخواد شخصیت سوژه رو تخریب کنه، کمی شعور و بی اخلاقی این آقایون رو نشون میده. یادمون نره که توی مصاحبه قبل از انتخابات چه اتفاقی افتاد... این حرکت هم دقیقا ادامه همون طرز فکر "بگم بگم" آقای رئیس جمهوره

    ReplyDelete
  8. من عکسها رو ندیدم نمیخام هم ببینم که همه میدونیم یعنی چی
    اما مهم برای من حس زیبای ما هموطنان در لذت بردن از تخریب هم نوعانه....
    چقدر خودمونو محق میدونیم نه؟
    زهره جان ناراحت نباش
    ما خیلی وقته که رخت شعور رو در فراموشخانه آویختیم و لخت و برهنه به سمت بیهویتی میدویم
    ناراحت نباش دوست من
    اونایی که باید عقل داشته باشند دارند
    اما حیف که در پس دود سیگارهاشون
    فقط آه میکشن

    ReplyDelete
  9. قسمت آخرش مخصوصا خیلی عالی بود
    تاثیر منفی اش رو میزاره رو یه قشری بالا خره این نوع لجن پراکنی ها به قول شما ، اینها هم همینو می خوان و موفق هم میشن

    ReplyDelete
  10. از این قسمت خیلی خوشم اومد

    "برای نرگسی که نمی شناسم"

    ReplyDelete