سابقه ام در وبلاگ نویسی اگر نه برای دیگران دست کم برای خودم خراب است. خیلی به خودم امیدوار نیستم که در نوشتن ثابت قدم باشم، خصوصا که حتا در فوتوبلاگ هم با نظم و ادامه دار کار نکردم. ولی انگار نوشتن هم جزء ضروریات این روزهایم شده و مجبورم بنویسم، حتا اگر وبلاگم گاهنامه ای نامنظم باشد.
اولین وبلاگم پانوشت بود که بعد از مدتها توقف و تغییر سیستم بلاگر، نام کاربری و رمز ورودم را از دست دادم. ولی جدی ترین و مرتب ترین وبلاگ نویسی ام در فضای یاهو سیصدوشصت بود. خیلی از دوستانی که آنجا با هم در تماس بودیم حالا در فضاهای دیگری مشغول شده اند و من هم بالاخره این فضا را فعال کردم.
از اول می دانستم که از هیچ کدام از جایگزین های سیصد وشصت خوشم نمی آید و بلاگر را صد در صد به بلاگفا و پرشین بلاگ و وردپرس ترجیح می دهم.
شاید یک دلیل مهم برای تاخیر در نوشتنم، انتخاب اسم بود. چند اسم در نظر داشتم و آنها را ترجیح می دادم که همه پیشتر انتخاب شده بودند، البته به شکل غیرمعمول!
Zohre,Zohrane,ZSN
انتخابهای اصلیم بودند که فقط اشغال شده اند بدون اینکه وبلاگهایشان فعال باشد! واژه های دیگری هم بود که قبلا انتخاب شده بودند. دوست داشتم واژه ای اسم وبلاگم باشد که نه خیلی شعارگو و پرگو و نه خیلی بی ربط باشد ولی نتوانستم آنچه می خواستم بیابم و به همین اسم کلیشه ای زدنویس اکتفا کردم.
تا چه پیش آید
اولین وبلاگم پانوشت بود که بعد از مدتها توقف و تغییر سیستم بلاگر، نام کاربری و رمز ورودم را از دست دادم. ولی جدی ترین و مرتب ترین وبلاگ نویسی ام در فضای یاهو سیصدوشصت بود. خیلی از دوستانی که آنجا با هم در تماس بودیم حالا در فضاهای دیگری مشغول شده اند و من هم بالاخره این فضا را فعال کردم.
از اول می دانستم که از هیچ کدام از جایگزین های سیصد وشصت خوشم نمی آید و بلاگر را صد در صد به بلاگفا و پرشین بلاگ و وردپرس ترجیح می دهم.
شاید یک دلیل مهم برای تاخیر در نوشتنم، انتخاب اسم بود. چند اسم در نظر داشتم و آنها را ترجیح می دادم که همه پیشتر انتخاب شده بودند، البته به شکل غیرمعمول!
Zohre,Zohrane,ZSN
انتخابهای اصلیم بودند که فقط اشغال شده اند بدون اینکه وبلاگهایشان فعال باشد! واژه های دیگری هم بود که قبلا انتخاب شده بودند. دوست داشتم واژه ای اسم وبلاگم باشد که نه خیلی شعارگو و پرگو و نه خیلی بی ربط باشد ولی نتوانستم آنچه می خواستم بیابم و به همین اسم کلیشه ای زدنویس اکتفا کردم.
تا چه پیش آید
salam dustam
ReplyDeletemanzooret az esme kelishe ii paradox hast? ya znevis?
ReplyDeletemoshkele inja ine ke migan gahi filter mishe... man ham too blogger 1 account daram.. amma sadri az to bokhar boland nemishe ha...bebin key goftam
ReplyDeleteبگردم دور تو که انتخاب آدرس بلاگ از مشکلهای من هم بوده. یکی نیست بگه آخه آدم حسابییی که آدرس
ReplyDeletefirouzeh
رو انگاری از سال 2007 که من پیاش بودم ثبتش کردی، پس چرا انگاری فعال نیستش. البته جوابش هم احتمالن به همون دلیلی هستش که یه آدرس به نام خودم ثبت کردم و فعال نیستش.ـ
ولی از اصل موضوع نگذرم باید بگم که دلام برای نوشتههات تنگ شده و میشه و خواهد شد؛ پانوشتت رو فکر کنم بهش سر میزدم، البته فکر کنم.
در هر حالش بلاگ جدیدت مبارک و امـ،میدوارم که این یکی رو سخت بچسبی بهش و آرزو به دل قلمت نمونم. خانوم خیلی دلتنگ بلاگت و خودت و عکساتو و همهی هستیتام؛ هاگز با سو منی لیتل تاینی تینگز یو می سی ارادت
سلام
ReplyDeleteمبارک
خوشحاليم ميبينيمتون
سلام کردم که بشناسين ديگه
:دی
چه خوب کردی اومدی
ReplyDeleteراستی سلام
خوشحال شدم
زدنویس
میتونه ضد نویس هم باشه!
موفق باشی دوست عزیز
اتفاقن اسمی که انتخاب کردی خیلی هم باحاله
ReplyDeleteچقدر خوب که دغدغه هایی که نمی تونی به تصویر بکشی رو ثبت کردی ... زهره ی عزیز
ReplyDeleteکاش مثل 360 کوییک کامنت داشتیم که مثل الان دنبال جا نگردم
ReplyDelete;)
.
.
من تهرانم زهره جان ! شاید بارها توی دویدن ها و افتادن ها و برخاستن ها و اشک ریختن ها از کنار هم رد شدیم این مدت .. ! گاهی وقتی هم صدایی رو به جرم ثبت واقعیت از بینمون کشون کشون بردن و دوربینش رو غصب کردن دلم شور زد برای نگاه پشت لنز دوربینت
.
.
منم تو فکر رفتن بودم ولی الان ... دلم می خواد بمونم و این خاک لگد شده رو تنها نذارم